درگذشت شیخ صفی الدین اردبیلی (۷۳۵ ه.ق) – راهنمای کامل

درگذشت شیخ صفی الدین اردبیلی
شیخ صفی الدین اردبیلی، عارف و صوفی نامی، در صبح دوشنبه ۱۲ محرم سال ۷۳۵ قمری در سن ۸۵ سالگی، در زادگاه خود اردبیل، پس از عمری پربار و سرشار از ریاضت و هدایت، چشم از جهان فروبست و به سرای باقی شتافت. وفات این پیر طریقت، نقطه عطفی در تاریخ عرفان و ریشه گذاری قدرتمندترین سلسله تاریخ ایران، یعنی صفویان، به شمار می رود.
اهمیت جایگاه شیخ صفی الدین در تاریخ عرفان و نقش محوری او در شکل گیری دولتی که هویت مذهبی و سیاسی ایران را دگرگون ساخت، بر کسی پوشیده نیست. حیات او، از تولد در روستای کلخوران تا رسیدن به اوج رهبری طریقت، سرشار از جستجو، مجاهدت و تأثیرگذاری بود. در این مقاله، به کاوش در ابعاد مختلف زندگی او، سیر و سلوک عرفانی اش، تحول طریقت صفویه از یک مکتب عرفانی به یک قدرت سیاسی، و میراث ماندگار وی پس از درگذشت می پردازیم. سفر به اعماق زندگی این عارف بزرگ، درک عمیق تری از شخصیتی را به ارمغان می آورد که نه تنها مسیر تاریخ ایران را تغییر داد، بلکه بذر هویت مذهبی و فرهنگی نوین را در این سرزمین کاشت.
زندگی نامه شیخ صفی الدین: از تولد تا رهبری طریقت
داستان زندگی شیخ صفی الدین، داستانی از تلاش برای رسیدن به معرفت و تعالی است که از دل روستایی کوچک در اردبیل آغاز شد و به پایه گذاری تحولی بزرگ در تاریخ ایران انجامید. گویی هر مرحله از زندگی او، گامی در جهت رسیدن به سرنوشتی محتوم بود.
تولد و خاستگاه
در سال ۶۵۰ قمری، روستای کلخوران در نزدیکی اردبیل میزبان تولد نوزادی شد که بعدها نامش در تاریخ به نیکی حک شد: شیخ صفی الدین اردبیلی. او از تباری ریشه دار و خانواده ای زارع بود که به فیروزشاه زرین کلاه، از شخصیت های کهن و محترم منطقه مغان، می رسیدند. پدرش، امین الدین جبراییل، مردی گوشه گیر و پرهیزگار بود که با وجود برخورداری از زمین های کشاورزی، زندگی ای زاهدانه داشت. مادرش، دولت خاتون، بانویی باتقوا و باسواد بود که به زبان های فارسی، عربی و ترکی مسلط بود و حتی شعر نیز می سرود. او نقشی کلیدی در تربیت دینی و معنوی صفی الدین جوان ایفا کرد.
شیخ صفی الدین از همان دوران کودکی نشانه هایی از گرایش عمیق به زهد و عبادت از خود نشان می داد. گفته می شود که در جوانی، با تلاشی ستودنی، حافظ کل قرآن کریم شد و علوم دینی مقدماتی را نزد مادر و علمای زمان خود آموخت. او را اغلب در آرامگاه های اولیا و بزرگان، غرق در عبادت و ریاضت می یافتند و حتی به کوه سبلان، که نزد مردم منطقه تقدس خاصی داشت، سفر می کرد تا در خلوت خود، با معبود خویش راز و نیاز کند.
در جستجوی مرشد: سفرهای عرفانی
در سن ۲۰ سالگی، ندای درونی شیخ صفی الدین او را به سمت جستجوی مرشدی کامل کشاند. این عطش سیری ناپذیر برای یافتن حقیقت، او را بر آن داشت تا راهی سفری دشوار به شیراز شود، به امید دیدار با نجیب الدین بزغوش شیرازی، عارف مشهور آن دوران. سفری که در قرن هفتم هجری و با امکانات آن زمان، بیش از دو ماه به درازا کشید. اما تقدیر چنان بود که به محض رسیدن به شیراز، خبر درگذشت نجیب الدین بزغوش، او را با یأس مواجه ساخت.
با این حال، یأس بر او غالب نیامد. صفی الدین در شیراز ماند و به دیدار با دیگر مشایخ برجسته شهر، از جمله رکن الدین بیضاوی و امیرعبدالله، پرداخت و از محضرشان کسب فیض کرد. برخی منابع نیز از ملاقات او با سعدی شیرازی، شاعر نامدار ایران، حکایت کرده اند که در آن سعدی نسخه ای از دیوان خود را به شیخ صفی هدیه داد؛ اما این دیدار به رابطه مرید و مرادی منجر نشد. سرانجام، به توصیه امیرعبدالله، او شهرت تاج الدین ابراهیم گیلانی، مشهور به شیخ زاهد گیلانی را شنید و مقصد بعدی اش را گیلان قرار داد. این سفر نیز با مشقت های فراوان و حتی بیماری همراه بود تا اینکه سرانجام، شیخ زاهد گیلانی را در منطقه ای ساحلی نزدیک دریای خزر یافت.
پیوند با شیخ زاهد گیلانی و انتقال خرقه
ملاقات شیخ صفی الدین با شیخ زاهد گیلانی در سال ۶۷۵ قمری، زمانی که صفی الدین ۲۵ ساله بود و شیخ زاهد در دهه ششم زندگی اش به سر می برد، نقطه ی عطفی در زندگی هر دو بود. شیخ صفی الدین به مدت ۲۵ سال در خانقاه شیخ زاهد گیلانی اقامت گزید و با جدیت تمام به مریدی و کسب فیض از محضر او پرداخت. این دوران نه تنها به رشد عرفانی او انجامید، بلکه پیوندهای عمیق خانوادگی نیز میان آن ها برقرار شد. شیخ صفی الدین با فاطمه، دختر شیخ زاهد، ازدواج کرد و از سوی دیگر، دختر خود از همسر اولش را به عقد شمس الدین، پسر شیخ زاهد، درآورد.
این ازدواج های متقابل، ارتباط آن ها را مستحکم تر ساخت و در سال های پایانی عمر شیخ زاهد، که بینایی اش رو به ضعف گذاشته بود، شیخ صفی الدین مسئولیت های بیشتری را در اداره خانقاه بر عهده گرفت. سرانجام، شیخ زاهد گیلانی، با بصیرتی خاص، شیخ صفی الدین را به عنوان جانشین خود برگزید. او به شیخ صفی فرمود:
«من توانستم به عزلت و عبادت بپردازم، اما تو چنین نخواهی کرد. خداوند مقام والاتری برای تو در نظر گرفته است. تو باید مسئولیت تربیت مریدان را بیش از پیش بپذیری و بر شمار آنان بیفزایی.»
پس از درگذشت شیخ زاهد، شیخ صفی الدین رهبری طریقت زاهدیه را بر عهده گرفت و تمامی دارایی ها، موقوفات گسترده و جایگاه معنوی او را به ارث برد. این جانشینی، گرچه با مخالفت هایی از سوی جمال الدین، پسر ارشد شیخ زاهد، روبه رو شد، اما به دلیل نفوذ و اعتبار بی بدیل شیخ صفی الدین، با تهدید جدی مواجه نشد و طریقت مسیر جدید خود را آغاز کرد.
طریقت صفویه: تحول از عرفان به قدرت
با آغاز رهبری شیخ صفی الدین، طریقت زاهدیه گام در مسیری نهاد که آن را از یک مکتب عرفانی صرف فراتر برد و به سوی تبدیل شدن به یک نیروی سازمان یافته با پتانسیل سیاسی رهنمون ساخت. این تحول، در بستر زمان و با هوشمندی شیخ صفی، شکلی نوین به خود گرفت.
انتقال مرکزیت به اردبیل
پس از تثبیت جایگاه خود به عنوان جانشین شیخ زاهد، شیخ صفی الدین تصمیم به بازگشت به زادگاهش، اردبیل، گرفت. این تصمیم که پس از سال ها دوری از وطن اتخاذ شد، تنها از سر علاقه به زادگاه نبود، بلکه اهدافی راهبردی و بلندمدت را دنبال می کرد. اردبیل در آن زمان، شهری نسبتاً کوچک و دورافتاده بود که از مسیرهای اصلی تجاری و نظامی فاصله داشت. همین موقعیت جغرافیایی، که با کوه ها، جنگل ها و باتلاق های صعب العبور احاطه شده بود، امنیت طبیعی فوق العاده ای برای آن فراهم می آورد.
بازگشت به اردبیل و تبدیل آن به کانون طریقت صفویه، هوشمندی شیخ صفی را در انتخاب مکانی امن و کم خطر برای توسعه فعالیت های معنوی و تشکیلاتی خود نشان می داد. این انتقال مرکزیت، گیلان را از جایگاه پیشین خود در طریقت زاهدیه کنار زد و اردبیل را به قلب تپنده ی یک نهضت نوظهور تبدیل کرد.
توسعه و تحکیم جایگاه طریقت
یکی از مهم ترین اقدامات شیخ صفی الدین که مسیر طریقت را به سوی آینده ای متفاوت هدایت کرد، پایه گذاری نظام جانشینی وراثتی بود. این شیوه که در طریقت های صوفیانه مرسوم نبود، با انتخاب صدرالدین موسی، فرزندش، به عنوان جانشین، رسمیت یافت. بدین ترتیب، رهبری طریقت در خاندان شیخ صفی موروثی شد و طریقت زاهدیه به «طریقت صفویه» تغییر نام داد و خود را برای نقش آفرینی های بزرگ تر آماده ساخت.
در ابتدای بازگشت به اردبیل، شیخ صفی تنها مالک زمین های محدودی بود که از پدرش به ارث برده بود. اما با گسترش نفوذ و محبوبیت طریقت، املاک و موقوفات بسیاری به خانقاه او بخشیده شد، تا جایی که در زمان وفاتش، دارایی های او شامل بیش از بیست روستا بود. این ثروت عظیم، صرف حمایت از فقرا، صوفیان و گسترش شبکه های تبلیغی طریقت در سرتاسر ایران ایلخانی، سوریه و آسیای صغیر می شد. شیخ صفی حتی به ساخت بناهای عام المنفعه ای چون مساجد و حمام ها نیز توجه داشت. نفوذ او تا بدان جا رسید که ایلخانان مغول، از جمله الجایتو، ابوسعید بهادرخان و امیر چوپان، او را مورد احترام قرار می دادند. نقل است که در اواخر عمرش، شیخ صفی در گفت وگویی با امیر چوپان ادعا کرد که شمار مریدانش از سپاهیان مغول نیز فراتر رفته است و امیر چوپان این ادعا را تأیید کرد. این حکایت، به خوبی گستردگی نفوذ و جایگاه معنوی و حتی سیاسی شیخ را در آن دوران نشان می دهد.
درگذشت شیخ صفی الدین اردبیلی
همانند هر خورشیدی که پس از درخشش تمام، غروب می کند، زندگی پربرکت شیخ صفی الدین نیز به نقطه پایانی رسید؛ پایانی که نه تنها به معنای خاموشی یک عارف، بلکه سرآغاز فصل جدیدی در تاریخ ایران بود.
تاریخ و شرایط وفات
در اواخر عمر، ریاضت ها و پرهیزهای شدید غذایی که شیخ صفی الدین سال ها بدان ها خو کرده بود، سلامت جسمانی او را به شدت تحت تأثیر قرار داد. با وجود ضعف جسمانی، روح او همچنان استوار و بیدار بود و تا آخرین نفس به امور شرعی و اطعام فقرا پایبند ماند. این عزم و اراده، تصویری از پایداری او در مسیر عرفان را به نمایش می گذارد.
سرانجام، در صبح دوشنبه، دوازدهم محرم سال ۷۳۵ قمری، در سن ۸۵ سالگی، پرده از حیات دنیوی شیخ صفی الدین فرو افتاد و او در زادگاه خود، اردبیل، به سرای ابدی شتافت. در زمان وفات او، پسرش صدرالدین موسی، که بعدها جانشین او شد، در سفر بود. همسر شیخ نیز تنها چند هفته پس از او درگذشت، گویی که تقدیر خواسته بود آن ها در فاصله کوتاهی یکدیگر را در سرای باقی ملاقات کنند.
آرامگاه و بنای باشکوه بقعه
پیکر مطهر شیخ صفی الدین اردبیلی در خانقاه شخصی خود در اردبیل، همان جایی که سال ها به ارشاد مریدان و نشر معارف عرفانی پرداخته بود، به خاک سپرده شد. این آرامگاه، بعدها به همت فرزندان و نوادگان او، به ویژه شاهان صفوی، به بنایی باشکوه و درخور نام و جایگاه او تبدیل گشت. امروز، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی نه تنها یک اثر ملی و جهانی ثبت شده در یونسکو است، بلکه نمادی از میراث عظیم صفوی و کانون اصلی طریقت صفویه به شمار می رود. بازدید از این بقعه، تجربه ای عمیق از تاریخ، هنر و عرفان را به همراه دارد و گویی بازدیدکنندگان را به قلب دوران صفوی می برد.
پیامدهای فوری درگذشت
درگذشت شیخ صفی الدین، رویدادی عظیم برای مریدان و دوستداران او بود، اما این پایان کار طریقت نبود. با وجود غیبت صدرالدین موسی در زمان وفات، انتقال رهبری به او، همانگونه که شیخ صفی خود تدبیر کرده بود، صورت گرفت. صدرالدین موسی، راه پدر را ادامه داد و فعالیت های طریقت صفویه با وجود برخی مخالفت ها و کارشکنی ها، به حیات خود ادامه داد و رفته رفته بیش از پیش مستحکم شد. این تداوم، نشان از بنیان های قوی و برنامه ریزی دقیق شیخ صفی الدین برای آینده طریقتش داشت.
میراث ماندگار شیخ صفی الدین
مرگ شیخ صفی الدین، پایان زندگی یک فرد بود، اما آغاز جاودانگی یک میراث. میراثی که نه تنها بر تاریخ، بلکه بر هویت، مذهب و فرهنگ ایران تأثیری عمیق و ماندگار گذاشت.
مذهب و نسب: یک بحث تاریخی
درباره مذهب و نسب شیخ صفی الدین اردبیلی، بحث های گسترده ای میان مورخان و پژوهشگران وجود دارد که هر یک با استناد به منابع مختلف، دیدگاهی متفاوت ارائه می دهند.
اختلاف نظر در مورد مذهب
بخشی از پژوهشگران، شیخ صفی الدین را سنی و پیرو مذهب شافعی دانسته اند. آن ها به آثاری چون «صفوةالصفا» (قبل از تحریفات بعدی) و نوشته های محققانی مانند عبدالحسین زرین کوب و احمد کسروی استناد می کنند. زرین کوب با اشاره به نام ابوبکر و عمر در شجره نامه خاندان صفوی و مکاتبات تاریخی (مانند نامه عبیدالله خان ازبک به شاه طهماسب)، بر تسنن شیخ صفی تأکید می کند. او معتقد است که ارادت به اهل بیت (ع) در میان اهل سنت، امری رایج بوده و با تسنن شیخ منافاتی ندارد.
در مقابل، عده ای از محققان و منابع، شیخ صفی الدین را شیعه و از سادات منتسب به امام موسی کاظم (ع) می دانند. این دیدگاه به روایات سیادت، مکاتبات قدیمی و اخیراً کشف سنگ نوشته ای در اردبیل که سیادت او را اثبات می کند، استناد می کند. آنچه در تمامی دیدگاه ها مورد توافق است، ارادت بی شبهه شیخ صفی الدین به خاندان اهل بیت (ع) است که در گفتارها و اشعار به جامانده از او به وضوح مشهود است. تحلیل تحریفات صورت گرفته در برخی منابع تاریخی، به ویژه در کتاب «صفوةالصفا» در دوران صفویه، نشان می دهد که این تغییرات ممکن است با اهداف سیاسی و مذهبی حکومت صفوی در آن زمان مرتبط باشد.
نسب سیادت
برخی از مورخان مانند حمدالله مستوفی نیز در این باره اظهار نظر کرده اند، هرچند که گفته او به تنهایی نمی تواند به طور قطعی مذهب شیخ را تعیین کند. ادوارد براون نیز در مورد تشیع شیخ صفی تردید داشته و معتقد است که اسنادی مبنی بر شیعه بودن او به شدت اخلافش وجود ندارد و حتی برخی اسناد، خلاف آن را ثابت می کنند. اما در نهایت، وجود القابی چون سید برای شیخ صفی در برخی اسناد پیش از تأسیس سلسله صفویه، مانند نامه ای از شروانشاه خلیل الله به جنید (جد شاه اسماعیل اول) که او را از سادات برمی شمرد، نشانه هایی از سیادت این خاندان است. بحث بر سر نسب و مذهب شیخ صفی الدین، همچنان در مجامع آکادمیک و تاریخی مطرح است و به غنای مباحث پیرامون شخصیت او می افزاید.
بنیان گذار یک سلسله و هویت ملی
شاید مهم ترین میراث شیخ صفی الدین، نقشی بود که طریقت او، یعنی طریقت صفویه، در شکل گیری یکی از قدرتمندترین و ماندگارترین سلسله های تاریخ ایران ایفا کرد. این طریقت صوفیانه، با رهبری شیخ صفی و جانشینانش، به تدریج از یک حرکت معنوی به یک نهضت مذهبی و سیاسی قدرتمند تبدیل شد که در نهایت به اتحاد ایران و ایجاد دولت صفوی انجامید.
صفویه با استفاده از شبکه های مریدی خود، که در سراسر ایران، سوریه و آسیای صغیر پراکنده بودند، توانستند هواداران بسیاری را جذب کنند. پیروان آن ها، که به دلیل کلاه های سرخ رنگ دوازده تَرک خود، به «قزل باش» (سرخ سر) شهرت یافتند، نیروی نظامی و سیاسی اصلی صفویان را تشکیل دادند. این تحول، نه تنها به تشکیل یک حکومت متمرکز در ایران انجامید، بلکه تشیع را به عنوان مذهب رسمی کشور تثبیت کرد و هویت مذهبی و فرهنگی ایران را برای همیشه دگرگون ساخت.
آثار و اشعار
از شیخ صفی الدین اردبیلی کتاب مستقل و کاملی به جای نمانده است، اما دانش عمیق و عرفان او در تفسیرهای قرآنی و احادیث نبوی که در باب چهارم کتاب «صفوةالصفا» گردآوری شده، به وضوح مشهود است. او در این تفسیرها، از اشعار و اندیشه های عارفان و شعرای بزرگی چون سنایی، عطار، عراقی، مولوی و سعدی بهره می برد که نشان دهنده تبحر او در ادبیات فارسی و عمق مطالعات عرفانی اش است.
علاوه بر این، چندین دوبیتی به زبان آذری از شیخ صفی الدین باقی مانده است که از اهمیت فرهنگی بالایی برخوردارند و نشان دهنده ارتباط او با زبان و فرهنگ مردم منطقه است. این اشعار، اغلب مضامین عرفانی، عاشقانه و حکمی دارند و تصویری از روح لطیف و شاعرانه ی شیخ را به نمایش می گذارند. برخی از این اشعار و معنی لغات کلیدی آن ها در ادامه آمده است:
-
اولان حاقق یادی بیرله قایغیسیز دیوانه، کس نئیلر،
قیلینج الینده م’نی چاغیران ار، دادرس نئیلر.معنی: آن دیوانه ای که با یاد حق فارغ از غم است، چه می کند؟
دلاوری که با شمشیر در دست مرا می خواند، دادرس را چه نیاز است؟ -
جان قیلاندا جیسم ترکین محرمی-جانان اولور،
قوش یوواسیندان آذاندا همده می – شئیتان اولور.معنی: وقتی جان ترک جسم می کند، همدم جانان می شود،
ولی وقتی پرنده از لانه اش دور می افتد، همدم شیطان می شود. -
منی خار ائیلیین گؤزلرده، یا رب، خارو زار اولسون،
دئمم کیم مندن آرتیق، من کیمی گؤزلرده خار اولسون.معنی: خدایا! آن چشمی که مرا خوار می کند، خار و زار شود،
نمی گویم بیشتر از من، بلکه همچون من خوار شود. -
دوست کویوندان آیاق چکمک منه چوْخ آر ایدی،
ایتلری بیرله سوروندوم تا سوموگوم وار ایدی.معنی: از کوی دوست پا کشیدن برایم بسیار ننگ بود،
با سگ هایش خزیدم تا زمانی که استخوانی داشتم (توانایی داشتم).
لغات کلیدی:
کلمه آذری | معنی فارسی |
---|---|
کدو | کدو، بالکاباق |
سبو | باردَق، کوزه |
خوم | کوپ |
زار | ناله کنان؛ بی چاره |
پریرو | پری صفت، پری رو؛ زیبا |
کیتابت | نوشته ها؛ در اینجا به معنی نامه ها |
بیرله | با هم، در کنار هم |
دادرس | به فریاد رسنده |
فؤوج | دسته، جماعت |
سؤوتی-جرس | صدای زنگوله |
شیکاف | شکاف، پارگی؛ پاره کننده |
آری | تمیز، صاف |
آشییان | لانه، پناهگاه، مسکن |
پاسیبان | نگهبان؛ کمک کننده |
تۇتور | در اینجا به معنی آتش گرفتن، شعله ور شدن |
دود | دود |
اولولو | آل عادی، هولولو (موجود خیالی ترسناک) |
هامون | دشت، صحرا |
بایداق | بیرق، پرچم |
گولگون | رنگ گل سرخ؛ قرمز |
قاتی | سخت، محکم |
دوزخ | جهنم |
مؤوزون | برازنده؛ مست |
شور | غوغا، عشق، شور |
ابتر | در اینجا حیوان دم بریده، سگ |
دئمین | گفتن، گفتن |
خوبان | زیبارو |
کوی | در اینجا کوچه، محله، جا |
ابلق | آلا، ابلق |
لؤلؤ | مروارید، درّ |
علاوه بر اشعار، کتابی با عنوان قرّاء مجموعه نیز به شیخ صفی الدین نسبت داده شده است.
بزرگداشت و یادبود
برای ارج نهادن به جایگاه و نقش بی بدیل شیخ صفی الدین اردبیلی در تاریخ و فرهنگ ایران، در جلسه ۸۲۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ریاست حسن روحانی، تصویب شد که روز ۴ مرداد در تقویم رسمی ایران به عنوان «روز بزرگداشت شیخ صفی الدین اردبیلی» ثبت شود. این تاریخ، به مناسبت سالگرد تأسیس سلسله صفویه در ایران انتخاب گردید تا بر نقش تاریخی صفویان در ترویج مذهب تشیع و ایجاد حکومتی متمرکز در ایران تأکید شود. همزمان با این روز، هفته استان اردبیل نیز در تهران و خود استان اردبیل برگزار می شود که فرصتی برای شناخت بیشتر میراث فرهنگی و تاریخی این خطه و مفاخر آن است.
نتیجه گیری
شیخ صفی الدین اردبیلی، فارغ از تاریخ دقیق و شرایط درگذشتش، شخصیتی بود که زندگی اش، سیر و سلوک عرفانی اش و دستاوردهایش، فراتر از یک عارف صرف، او را به بنیان گذار میراثی تاریخی و مذهبی عظیم در ایران بدل ساخت. از نخستین گام هایش در جستجوی معرفت تا پایه گذاری طریقت صفویه و تحکیم آن به عنوان یک نیروی سازمان یافته، هر مرحله از حیات او نشان دهنده بصیرت، رهبری و تأثیری عمیق بر جامعه زمان خود بود.
با وجود بحث هایی که پیرامون مذهب و نسب او مطرح است، آنچه مسلم می نماید، ارادت بی شبهه ی او به اهل بیت (ع) و نقشی است که طریقتش در اتحاد ایران و تثبیت مذهب تشیع ایفا کرد. بقعه ی باشکوه او در اردبیل، اشعار آذری به جامانده از وی و روز بزرگداشتش در تقویم ملی، همگی گواه بر جایگاه ماندگار او در حافظه تاریخی و فرهنگی ایرانیان است. شیخ صفی الدین اردبیلی، نامی است که نه تنها یادآور یک عارف بزرگ است، بلکه سرآغاز فصلی نوین در تاریخ این سرزمین و هویت ملی آن.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "درگذشت شیخ صفی الدین اردبیلی (۷۳۵ ه.ق) – راهنمای کامل" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "درگذشت شیخ صفی الدین اردبیلی (۷۳۵ ه.ق) – راهنمای کامل"، کلیک کنید.