ناگفته‌هایی از ترور اسماعیل هنیه در تهران

گروه سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آرتیو– عماد نجار: بسیاری در فضای رسانه تنها بر یک نقشه سه ضلعی شامل ایران، لبنان و عراق متمرکز هستند و مسائل را تحت سایه این سه ضلع مقاومت تحلیل می‌کنند. اما نکته‌ای که در این میان کمتر به آن پرداخته شده حمله پهپادی به شهر «جبیت» در سودان بود. هدف این حمله ترور ژنرال «عبدالفتاح البرهان» بود که این ترور بطور نافرجام صورت گرفت و عبدالفتاح البرهان به پورت سودان انتقال داده شد.

اخیرا روابط جمهوری اسلامی ایران و سودان روند تحکیم و قرابت بیشتری را پیموده و حتی دکتر «شاه حسینی» نیز به عنوان سفیر ایران در سودان منصوب شدند. نباید فراموش کنیم که کشور سودان یکی از مناطق لجستیکی محور مقاومت از گذشته‌ها محسوب می‌شده و تهران همواره سعی در احیای نقش مقامات سودانی و جایگزینی در سطح «عمرالبشیر» است.

همین موضوع که دشمن توانسته دامنه جنگ را از مرز‌های خود دور کند و در سطح منطقه و در وسعت بالا توزیع کند، به نوعی برای اسرائیل یک فرار از شکست محسوب می‌شود

حال با این نگاه می‌شود به تحلیل عملیات در لبنان و عراق و تهران پرداخت و دانست که در سیاست نباید نگاهی که به ما القا می‌شود را بررسی کنیم، زیرا دقیقا این همان خواست دشمن است. یمن را نیز باید در این پازل حمله چند‌جانبه به محور مقاومت دید. تجاوز و بمباران ۳۰ ژوئیه رژیم صهیونیستی به بندر «الحدیده» و حتی حمله به شیعیان «پاراچنار» در پاکستان نیز بخش‌هایی از این پازل صهیونیستی است.

هدف نگارنده از این پیش زمینه‌ها یادآوری این مطلب است که حریف را نباید دست کم گرفت و نباید به دستاورد‌ها و موفقیت‌هایمان مغرور شویم، زیرا یکی از آفات بزرگ در عرصه نبرد دست کم گرفتن حریف است. 

همین موضوع که دشمن توانسته دامنه جنگ را از مرز‌های خود دور کند و در سطح منطقه و در وسعت بالا توزیع کند، به نوعی برای اسرائیل یک فرار از شکست و جلوگیری از پیروزی مقاومت محسوب می‌شود. حمله به شهید اسماعیل هنیه در نوع خودش هشداری جدی بود برای ایران و دیگر اعضای محورمقاومت و نمی‌توان لطمات آن را با حمله تل آویو به سفارت خانه ایران در دمشق قیاس کرد.

هدفی مهم و با سبقه طولانی در مقاومت و میزان تاثیرگذاری بالا، در پایتخت ایران به شهادت می‌رسد تا شاید به این ترتیب، اسرائیل بتواند برای مدتی زمان خریداری کند و خود را کمی از سراشیبی سقوط دور کند، اما قطعا این روند سقوط قطع نمی‌شود و فقط برای چند روز از سرعت آن کاسته می‌شود. بررسی‌های اولیه حاکی از نوع ترور و شباهت آن با ترور شهید «فخری زاده» است که علیرغم خنثی سازی ترور‌های متعدد تا پیش از این، دشمن با روشی دیگر و با تجهیزاتی متفاوت این اقدام را انجام داد.

تنها تفاوت این بود که طرح کلی یکی بود ولی روشی در اجرا استفاده شد که کمتر کسی حدس این مدل از ترور را در تهران می‌توانست پیش بینی کند.

در این مرحله از نوشتارمی پردازیم به برخی از اهداف رژیم صهیونیستی: 

*توطئه دامن زدن به اختلافات در بین ملت‌های محور مقاومت با این مضمون که شهید اسماعیل هنیه به دلیل مسدود بودن مرز‌های باریکه غزه و عدم صدور مجوز توسط اسرائیل برای عبور از گذرگاه‌های تحت کنترل این رژیم اشغالگر، مدت‌ها در قطر ساکن بود ولی هیچ آسیبی به وی وارد نشد پس احتمال توطئه تهران برای ترور شهید اسماعیل هنیه می‌تواند شایعه‌ای مناسب برای ایجاد اختلاف در بین ملت‌ها باشد؛ کما اینکه زمزمه‌هایی توسط برخی از مزدوران اسرائیل در فضای مجازی با این محتوا منتشر شده است. 

اما آنچه که مسلم است بینش و بصیرت امت اسلامی در بزنگاه‌های مهم تاریخی است که همواره باعث نقش بر آب شدن دسیسه‌های دشمنان بوده است. این طرحی بود که در ترور شهید سلیمانی نیز قصد بهره‌برداری از آن را داشتند ولی ترور آن بزرگوار نه تنها باعث ایجاد انشقاق در بین دو ملت ایران و عراق نشد، بلکه وحدتی بیش از پیش را نیز به همراه داشت.

پاسخ به شهادت هنیه تنها از سوی ایران نیست. همکاری و پیوستگی کل محور مقاومت در رنگ و حجم و شدت و حدت این پاسخ تاثیر بسزایی دارد

*داغدار کردن اضلاع مختلف محور مقاومت یکی دیگر از طرح‌های دشمن صهیونیست بود، یعنی از پاراچنار تا لبنان و یمن تا غزه و همسایگان همپیمان و امام حسینی (ایران و عراق). داغ بر دل امت مقاومت نهادن اقدام مهمی است که همواره باعث تشدید خشم محور مقاومت شده و پاسخ‌هایی جانانه را در پی داشته و با نگاه و الطاف خداوندی باعث حرکت رو به جلو و مقتدرانه این جبهه بوده است. از ترور «سید عباس موسوی» تا «شیخ احمد یاسین» تا دانشمندان هسته‌ای ایران، «محمود المبحوح» در امارات و «رنتیسی» و «فتحی شقاقی» تا شهید «حاج قاسم سلیمانی» و شهید «فخری زاده» همه و همه هیچ مانعی برای رشد و پیشرفت جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت محسوب نشدند؛ بلکه خون این شهدا باعث آبیاری درخت مستحکم این انقلاب شد که اکنون به درختی با ریشه‌های گسترده در سطح جهانی و شاخساری با سایه‌های پهناور تبدیل شده است.

این مطلب را نیز نمی‌توان ناگفته گذاشت که میزان پاسخ‌هایی که به جنایات رژیم صهیونیستی داده شده به اندازه کافی بازدارنده نبوده و همین موضوع یعنی حجم خسارات در انواع مختلف برای اسرائیل مقرون به صرفه بوده که این نوع از جنایات را ادامه داده است.

*از دیگر اهداف رژیم صهیونیستی در این اقدام تروریستی نا امن دانستن مرز‌ها و آسمان ایران است که تنها چند ساعت پس از این جنایت رسانه‌های جیره خورشان با شانتاژ‌های خبری تلاش در القای این موضوع در اذهان عمومی دارند.

*از سوی دیگر، اسرائیل با این ترور سعی در بدست آوردن دست برتر در مذاکرات با مقاومت غزه را دارد. چه در عرصه آتش‌بس و تبادل اسرا و چه در عرصه پسا آتش‌بس و کنترل نوار غزه. البته جهالت مرکب تل‌آویو نمی‌تواند دستاوردی برایشان به ارمغان بیاورد و معمولا باعث افزایش مشکلات آنان خواهد شد و در این زمینه نیز مقاومت روند آتش بس را برای مدتی به تعویق خواهد انداخت.

*دیگر هدف اسرائیل احیای آبروی اطلاعاتی و امنیتی خود بود که در طوفان الاقصی به خاکستر کشیده شد. این ترور با هدف نمایشی از توان اطلاعاتی صورت گرفت که هم بتواند در جامعه صهیونیستی تاثیر بگذارد و بخشی از اعتراضات را به سمت آرامش ببرد و هم اینکه درجهان عرب و وادادگانی که تمایل به عادی سازی روابط دارند یک اطمینان خاطر در حوزه اطلاعات و امنیتی بوجود آورند. البته که طبق معمول با پاسخ‌های محور مقاومت این نقشه و ادعای توان اطلاعاتی و امنیتی نقش بر آب می‌شود.

نکته مهم و پایانی این نظریه است که پاسخ به شهادت هنیه تنها از سوی ایران نیست و شامل بیش از یک مقصد است و میزان پاسخ افزایش می‌یابد تا بازدارندگی ایجاد کند و معادل سازی در پاسخ نیز مطلبی مهم است. همکاری و پیوستگی کل محور مقاومت در رنگ و حجم و شدت و حدت این پاسخ تاثیر بسزایی دارد.

«و سیعلم الذین ظلموا‌ای منقلب ینقلبون» سوره مبارکه الشعراء آیه ۲۲۷
کسانی که ستم کرده‌اند به‌زودی خواهند فهمید که به چه بازگشتگاهی برمی‌گردند و آن بازگشتگاه همان آتش است.