نمونه فرجام خواهی حقوقی | راهنمای جامع و متن لایحه آماده (رایگان)

نمونه فرجام خواهی حقوقی | راهنمای جامع و متن لایحه آماده (رایگان)

نمونه فرجام خواهی حقوقی

فرجام خواهی حقوقی، آخرین امید برای احقاق حق در مسیر پرفراز و نشیب دادرسی است، فرصتی که با دقت در دیوان عالی کشور به بررسی انطباق رای با قوانین و شرع پرداخته می شود تا هر گونه خطا یا مغایرت احتمالی اصلاح گردد. این مسیر، غالباً احساسی از آخرین فرصت را در دل فرجام خواه برمی انگیزد، اما با آگاهی و ابزارهای صحیح، می توان با اطمینان بیشتری گام در آن نهاد. در این مقاله، تلاش شده است تا با زبانی روان و توصیفی، این فرآیند حیاتی را از ابتدا تا انتها روشن سازد و با ارائه یک نمونه جامع دادخواست و لایحه، راهنمای عملی برای تمامی کسانی باشد که در پی اجرای عدالت از طریق فرجام خواهی هستند.

فرجام خواهی حقوقی چیست؟ (مفاهیم بنیادی)

در نظام قضایی ایران، پس از صدور یک رای قطعی از مراجع بدوی یا تجدیدنظر، ممکن است هنوز دغدغه هایی در خصوص مطابقت آن رای با موازین شرعی و قانونی وجود داشته باشد. در چنین شرایطی، فرصتی نهایی برای بازنگری در این آراء فراهم می شود که به آن «فرجام خواهی» می گویند. فرجام خواهی یک مرحله اعتراضی خاص است که در آن، دیوان عالی کشور نه به ماهیت دعوا و صحت و سقم ادعاها، بلکه صرفاً به جنبه های شکلی و قانونی رای صادره رسیدگی می کند. به بیان ساده تر، دیوان عالی کشور بررسی می کند که آیا دادگاهی که رای را صادر کرده است، قوانین مربوط به دادرسی را رعایت کرده یا رای صادره با هیچ قانونی در تعارض نبوده است.

جایگاه فرجام خواهی در سلسله مراتب اعتراض

فرجام خواهی معمولاً پس از طی مراحل بدوی و تجدیدنظر مطرح می شود. زمانی که یک رای در دادگاه بدوی صادر شده و در دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید یا اصلاح شده و به مرحله قطعیت رسیده باشد، این امکان وجود دارد که تحت شرایط خاصی، مورد فرجام خواهی قرار گیرد. در برخی موارد استثنایی نیز، آرای صادره از دادگاه بدوی که اساساً قابل تجدیدنظر نبوده اند، مستقیماً مورد فرجام خواهی واقع می شوند. این مرحله، آخرین ایستگاه برای طرح ایرادات حقوقی و قضایی است و از این رو، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

تفاوت اساسی فرجام خواهی با تجدیدنظرخواهی

درک تفاوت بین فرجام خواهی و تجدیدنظرخواهی برای هر فردی که درگیر یک پرونده حقوقی است، بسیار حیاتی است. این دو مسیر اعتراض، هرچند هر دو به دنبال بازبینی یک رای هستند، اما در هدف، مرجع رسیدگی و نوع بررسی کاملاً متفاوت عمل می کنند.

ویژگی فرجام خواهی تجدیدنظرخواهی
مرجع رسیدگی دیوان عالی کشور دادگاه تجدیدنظر استان
نوع رسیدگی شکلی و قانونی (بررسی مطابقت رای با شرع و قانون) ماهوی و شکلی (بررسی مجدد اصل دعوا و صحت ادعاها)
هدف اعتراض نقض رای به دلیل عدم انطباق با شرع یا قانون بررسی مجدد ماهیت دعوا و صدور رای جدید
احتمال ورود به ماهیت به طور کلی خیر، مگر در موارد خاص و نادر بله، رسیدگی ماهوی و شکلی توأمان

مبنای قانونی فرجام خواهی

مبنای قانونی فرجام خواهی عمدتاً در کتاب چهارم قانون آیین دادرسی مدنی، از ماده ۳۶۶ تا ۴۱۷، گنجانده شده است. این مواد به تفصیل شرایط، جهات، نحوه تقدیم دادخواست، مرجع رسیدگی و آثار فرجام خواهی را تبیین می کنند. آشنایی با این مواد برای هر فرجام خواهی یا وکیل او ضروری است تا بتواند با استناد به آن ها، به بهترین نحو از حقوق خود دفاع کند.

احکام و قرارهای قابل فرجام خواهی در امور حقوقی

همه آراء و تصمیمات قضایی قابل فرجام خواهی نیستند. قانون گذار با دقت و بر اساس اهمیت و ماهیت موضوع، مواردی را که می توان از آن ها فرجام خواهی کرد، مشخص کرده است. فرجام خواهی از احکام و قرارهای دادگاه های عمومی و تجدیدنظر، مشروط به رعایت مواد ۳۶۷، ۳۶۸ و ۳۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی است.

احکام قابل فرجام خواهی

بر اساس ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی، احکام صادره از دادگاه های بدوی و تجدیدنظر که از نظر دیوان عالی کشور قابل فرجام هستند، شامل موارد زیر می شود:

  • احکام دادگاه های بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر، قطعی شده اند و خواسته آن بیش از سه میلیون ریال باشد (با توجه به تغییرات نرخ پول، معیار در زمان تقدیم دادخواست باید بررسی شود).
  • احکام دادگاه های تجدیدنظر استان که در دعاوی غیرمالی صادر شده اند.
  • احکام دادگاه های تجدیدنظر استان که در دعاوی مالی صادر شده اند و خواسته آن بیش از سه میلیون ریال باشد.

قرارهای قابل فرجام خواهی

ماده ۳۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی به قرارهایی اشاره دارد که قابلیت فرجام خواهی دارند. این قرارها شامل:

  • قرار ابطال دادخواست.
  • قرار رد دادخواست.
  • قرار عدم استماع دعوا.
  • قرار سقوط دعوا.
  • قرار رد دعوا.
  • قرارهایی که در صورت فسخ، موجب قطعیت دعوا می شوند.

در واقع این قرارها ماهیت اصلی پرونده را تحت تاثیر قرار می دهند و ممکن است به طور کامل مانع از رسیدگی به دعوا شوند، از این رو قانون گذار حق فرجام خواهی را برای آن ها در نظر گرفته است.

استثنائات و موارد غیرقابل فرجام خواهی

ماده ۳۶۷ قانون آیین دادرسی مدنی، به صراحت مواردی را برشمرده است که احکام و قرارهای آن ها قابل فرجام خواهی نیستند. درک این استثنائات، از طرح دادخواست های بیهوده و تلف شدن وقت و هزینه جلوگیری می کند:

  • احکام و قرارهای دادگاه های بدوی که میزان خواسته آن ها کمتر از سه میلیون ریال باشد (یا معادل آن با توجه به تغییرات نرخ).
  • احکامی که مستند به اقرار یا سوگند یا گواهی گواهان یا نظر کارشناس باشد.
  • احکام صادره در دعاوی تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق (مگر در خصوص اصل مالکیت).
  • احکام صادره در خصوص خلع ید اموال منقول.
  • قرارهای اعدادی (قرارهایی که در جریان رسیدگی صادر می شوند و به ماهیت دعوا خاتمه نمی دهند).

همچنین باید در نظر داشت که توافق طرفین برای اسقاط حق فرجام خواهی نیز، می تواند مانع از طرح فرجام خواهی شود.

جهات (دلایل) فرجام خواهی حقوقی: موارد نقض رای در دیوان عالی کشور

دیوان عالی کشور، به هر دلیلی که فرجام خواه ارائه کند، رای را نقض نمی کند. برای اینکه دیوان عالی کشور یک رای را نقض کند، باید دلیل فرجام خواهی با یکی از «جهات فرجام خواهی» که در ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی ذکر شده است، انطباق داشته باشد. این جهات، در واقع نقایص و ایرادات حقوقی هستند که باعث می شود رای صادره، مشروعیت یا اعتبار قانونی خود را از دست بدهد.

این بخش قلب فرجام خواهی است، زیرا فرجام خواه باید بتواند به دیوان عالی کشور نشان دهد که رای مورد اعتراض، به چه دلیل و بر اساس کدام بند از ماده ۳۷۰، دچار ایراد اساسی است.

  1. دادگاهی که رای صادر کرده، صلاحیت ذاتی یا محلی برای رسیدگی به دعوا را نداشته است.

    این بند به این معناست که دادگاه صادرکننده رای، از نظر نوع دعوا (صلاحیت ذاتی) یا از نظر محل وقوع دعوا (صلاحیت محلی)، اصولاً حق رسیدگی به آن پرونده را نداشته است. برای مثال، اگر دعوایی که باید در دادگاه خانواده رسیدگی می شد، به اشتباه در دادگاه عمومی حقوقی مورد قضاوت قرار گرفته باشد، این موضوع می تواند از جهات فرجام خواهی باشد. یا اگر یک دعوای ملکی در شهری غیر از محل وقوع ملک رسیدگی شده باشد، در صورتی که ایراد صلاحیت محلی در مراحل پایین تر به درستی طرح شده و مورد توجه قرار نگرفته باشد، می تواند از جهات فرجام خواهی باشد.

  2. رای دادگاه با قوانین آمره یا موازین شرعی مخالفت داشته است.

    این مورد یکی از مهم ترین و پرکاربردترین جهات فرجام خواهی است. قوانین آمره، قوانینی هستند که افراد نمی توانند بر خلاف آن ها توافق کنند و رعایتشان برای همه لازم الاجراست. موازین شرعی نیز اصول و احکامی هستند که شرع اسلام بر آن ها تاکید دارد. اگر رای صادره، به وضوح با یک قانون آمره (مانند قوانین مربوط به نظم عمومی، اخلاق حسنه) یا یک اصل مسلم شرعی در تضاد باشد، دیوان عالی کشور می تواند آن را نقض کند. برای مثال، صدور رایی که در آن حق یکی از طرفین بدون هیچ دلیل قانونی یا شرعی سلب شده باشد، می تواند مشمول این بند باشد.

  3. عدم رعایت قواعد آمره دادرسی و رسیدگی که مؤثر در رای بوده است.

    قواعد آمره دادرسی، تشریفات و مراحلی هستند که قانون برای یک رسیدگی عادلانه و صحیح تعیین کرده است (مثل قواعد مربوط به ابلاغ، حق دفاع، حضور وکیل و…). اگر دادگاه در جریان رسیدگی، یکی از این قواعد اساسی را رعایت نکرده باشد و این عدم رعایت، به گونه ای باشد که بر نتیجه نهایی رای تأثیر گذاشته باشد، می توان به آن اعتراض کرد. برای مثال، اگر ابلاغ احضاریه به یکی از طرفین به درستی انجام نشده باشد و به همین دلیل او نتوانسته در دادگاه حاضر شود و از خود دفاع کند، این موضوع می تواند به نقض رای منجر شود.

  4. صدور رای خارج از حدود اختیارات دادگاه.

    هر دادگاه در چارچوب قانون و خواسته های طرفین دعوا، دارای اختیارات مشخصی است. اگر دادگاه رایی صادر کند که از حیطه اختیارات قانونی آن فراتر رود یا به موضوعی رسیدگی کند که طرفین از او نخواسته اند، این رای قابل فرجام خواهی است. به عنوان مثال، اگر دادگاه در یک دعوای مطالبه وجه، علاوه بر حکم به پرداخت وجه، دستور به تخلیه ملک نیز صادر کند، در حالی که دعوای تخلیه مستقلاً مطرح نشده باشد، این قسمت از رای خارج از حدود اختیارات دادگاه است.

  5. نقض در صدور رای.

    این بند شامل مواردی می شود که رای از نظر شکلی دچار نقص است. مانند:

    • عدم ذکر جهات، دلایل و مستندات قانونی رای: رای دادگاه باید مستدل و مستند باشد، یعنی دادگاه باید توضیح دهد که چرا به این نتیجه رسیده و بر اساس کدام دلایل و مواد قانونی رای خود را صادر کرده است.
    • عدم وجود امضای قاضی صادرکننده رای: امضای قاضی برای اعتبار رای ضروری است.
    • عدم تطابق مفاد رای با محتوای پرونده: اگر رای صادره با آنچه در پرونده موجود است، تناقض آشکار داشته باشد.

اهمیت تطابق دلایل فرجام خواهی با این جهات، به حدی است که عدم رعایت آن، به سادگی می تواند به رد دادخواست فرجام خواهی منجر شود. بنابراین، لازم است فرجام خواه یا وکیل او، با دقت فراوان، دلایل خود را با موارد فوق تطبیق دهند.

نحوه تنظیم دادخواست فرجام خواهی حقوقی (گام به گام)

تقدیم دادخواست فرجام خواهی، فرآیندی کاملاً شکلی است که نیازمند دقت و رعایت دقیق مواد قانونی است. هر خطا در این مرحله، می تواند به رد دادخواست و از دست رفتن فرصت احقاق حق منجر شود. مراحل تنظیم دادخواست به شرح زیر است:

فرجام خواه و فرجام خوانده

فرجام خواه: کسی که نسبت به رای قطعی اعتراض دارد. این شخص می تواند اصیل (خود فرد)، وکیل دادگستری یا نماینده قانونی (مانند ولی یا قیم) باشد. ضروری است که هویت و سمت فرجام خواه به وضوح مشخص شود.

فرجام خوانده: طرف دیگر دعوا که رای قطعی به نفع او صادر شده است. مشخصات فرجام خوانده نیز باید به دقت در دادخواست درج شود.

مرجع تقدیم

دادخواست فرجام خواهی باید از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه صادرکننده رای بدوی تقدیم شود. این دادگاه، پس از بررسی های اولیه و اطمینان از کامل بودن دادخواست و پیوست ها، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال می کند.

اجزاء و ستون های دادخواست فرجام خواهی (مستند به ماده ۳۸۰ قانون آیین دادرسی مدنی)

یک دادخواست فرجام خواهی دارای ستون ها و بخش های مشخصی است که باید با دقت تکمیل شوند:

  1. مشخصات فرجام خواه: نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، شغل، اقامتگاه (آدرس کامل پستی و کد پستی) و در صورت وجود وکیل، مشخصات وکیل.
  2. مشخصات فرجام خوانده: نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، شغل، اقامتگاه (آدرس کامل پستی و کد پستی).
  3. موضوع خواسته: در این ستون، به صراحت باید عنوان فرجام خواهی از دادنامه شماره [شماره دادنامه] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه صادرکننده رای] قید شود.
  4. دلایل و منضمات: در این قسمت باید به مدارکی که به دادخواست پیوست شده اند، اشاره شود. مهم ترین پیوست ها شامل کپی مصدق رای مورد فرجام، لایحه فرجام خواهی و در صورت لزوم وکالت نامه و سایر اسناد مرتبط است.
  5. شرح خواسته: این بخش، قلب دادخواست فرجام خواهی است و باید به تفصیل و با استدلال حقوقی، دلایل اعتراض به رای مورد فرجام خواهی را بیان کند. در این قسمت باید:
    • تاریخ ابلاغ رای فرجام خواسته.
    • شماره دادنامه و مرجع صادرکننده آن.
    • بیان جهات و دلایل فرجام خواهی (مستند به ماده ۳۷۰ ق.آ.د.م) به صورت دقیق، مستدل و مستند به قوانین. این بخش باید به وضوح نشان دهد که چرا رای صادره ایراد قانونی دارد.
    • تقاضای نقض رای و ارجاع پرونده به شعبه هم عرض یا همان شعبه صادرکننده رای (در صورت نقض شکلی) یا صدور رای در موارد خاص (در صورت نقض ماهوی).

تنظیم دقیق بخش شرح خواسته، نیازمند تسلط بر فنون نگارش حقوقی و آشنایی کامل با مواد قانونی است، از این رو، غالباً از وکلای متخصص در این زمینه کمک گرفته می شود.

پیوست های ضروری دادخواست فرجام خواهی (مستند به ماده ۳۸۱ قانون آیین دادرسی مدنی)

پیوست های دادخواست فرجام خواهی، مدارکی هستند که به همراه دادخواست به مرجع قضایی تقدیم می شوند و نقش حیاتی در اثبات صحت ادعاهای فرجام خواه و تکمیل فرآیند دادرسی دارند. عدم ارائه صحیح یا کامل این پیوست ها می تواند به رد دادخواست منجر شود.
ماده ۳۸۱ قانون آیین دادرسی مدنی، مهم ترین پیوست های ضروری را به شرح زیر تعیین کرده است:

  1. کپی مصدق یا رونوشت رای مورد فرجام:

    مهم ترین پیوست، کپی برابر اصل شده (مصدق) از دادنامه یا قرار مورد فرجام خواهی است. این رونوشت باید توسط مرجع قضایی (دفتر دادگاه صادرکننده رای) یا وکیل دادگستری تصدیق شده باشد. بدون ارائه این مدرک، امکان رسیدگی به دادخواست فرجام خواهی وجود نخواهد داشت.

  2. لایحه فرجام خواهی:

    لایحه فرجام خواهی، شرح تفصیلی و مستدل دلایل و جهات فرجام خواهی است که به صورت جداگانه از دادخواست تنظیم می شود. در این لایحه، فرجام خواه به تفصیل به بررسی ایرادات حقوقی و قضایی رای مورد اعتراض می پردازد و با استناد به مواد قانونی و اصول حقوقی، تقاضای نقض رای را مطرح می کند. این لایحه عموماً محتوای اصلی استدلالات فرجام خواه را شامل می شود و نقش تعیین کننده ای در متقاعد کردن دیوان عالی کشور دارد.

  3. وکالت نامه (در صورت تقدیم توسط وکیل):

    اگر دادخواست توسط وکیل دادگستری تقدیم می شود، ارائه اصل یا کپی مصدق وکالت نامه که حدود اختیارات وکیل را مشخص می کند، الزامی است. بدون وکالت نامه معتبر، دادخواست توسط وکیل پذیرفته نمی شود.

  4. سایر اسناد و مدارک مثبت ادعا:

    هرگونه سند، مدرک، مدرک هویتی و ثبتی، یا گواهی که به نحوی ادعاهای فرجام خواه را تقویت کرده و به روشن شدن ابعاد پرونده کمک می کند، باید به دادخواست پیوست شود. این اسناد می توانند شامل قراردادها، نامه ها، فیش های واریزی، گواهی ها و هر مدرک دیگری باشند که در دادگاه های بدوی و تجدیدنظر مورد استناد قرار گرفته اند و اکنون در دیوان عالی کشور نیز برای تبیین جهات فرجام خواهی مورد نیاز هستند.

نقص در پیوست ها یا عدم ارائه کپی مصدق از آن ها، ممکن است ابتدا منجر به صدور اخطار رفع نقص از سوی دفتر دادگاه شود. در صورت عدم رفع نقص در مهلت مقرر، دادخواست فرجام خواهی رد خواهد شد که نتیجه ای ناگوار برای فرجام خواه به شمار می رود.

مهلت فرجام خواهی و چگونگی محاسبه آن

رعایت مهلت قانونی برای تقدیم دادخواست فرجام خواهی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. عبور از این مهلت، حتی برای یک روز، به معنای از دست دادن حق فرجام خواهی و قطعی شدن کامل رای خواهد بود.

مهلت قانونی

ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی، مهلت فرجام خواهی را به شرح زیر تعیین کرده است:

  • برای اشخاص مقیم ایران: ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای فرجام خواسته.
  • برای اشخاص مقیم خارج از کشور: ۲ ماه از تاریخ ابلاغ رای فرجام خواسته.

شروع احتساب مهلت

شروع احتساب مهلت فرجام خواهی، از تاریخ ابلاغ رای قطعی به فرجام خواه یا وکیل او آغاز می شود. ابلاغ باید به صورت قانونی و صحیح انجام شده باشد. در صورتی که ابلاغ به صورت واقعی (یعنی خود فرجام خواه یا وکیل او رای را دریافت کرده باشند) صورت نگرفته باشد و ابلاغ از طریق انتشار آگهی یا به صورت قانونی دیگر انجام شده باشد، ممکن است در شرایط خاص، مهلت ابلاغ متفاوت ارزیابی شود که باید توسط وکیل بررسی گردد.

فرجام خواهی خارج از مهلت

در صورتی که دادخواست فرجام خواهی پس از پایان مهلت قانونی تقدیم شود، دادگاه بدوی صادرکننده رای یا دیوان عالی کشور، قرار رد دادخواست فرجام خواهی را صادر خواهند کرد. مگر اینکه فرجام خواه بتواند ثابت کند که در مهلت قانونی، دارای عذر موجه برای عدم تقدیم دادخواست بوده است. عذرهای موجه معمولاً شامل مواردی مانند بیماری حاد، فوت بستگان نزدیک، حوادث قهری (مثل سیل و زلزله) و… می شود که تشخیص موجه بودن آن با مرجع رسیدگی کننده است.

رعایت مهلت های قانونی در فرجام خواهی، شریان حیاتی برای احقاق حق به شمار می رود؛ کوچک ترین غفلت در این زمان بندی، می تواند فرصت بازنگری در یک تصمیم قضایی را برای همیشه از بین ببرد و فرجام خواه را با طعم تلخ حسرت روبرو سازد.

مرجع رسیدگی: دیوان عالی کشور و فرآیند بررسی

دیوان عالی کشور، بالاترین مرجع قضایی در ایران است که وظیفه نظارت بر حسن اجرای قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضایی را بر عهده دارد. رسیدگی به فرجام خواهی نیز یکی از مهم ترین وظایف این دیوان است.

نحوه ارسال پرونده

پس از تقدیم دادخواست فرجام خواهی از طریق دفاتر خدمات قضایی و انجام بررسی های اولیه توسط دادگاه صادرکننده رای فرجام خواسته (از جمله بررسی مهلت و پیوست ها)، پرونده به همراه تمامی مدارک و مستندات، به دیوان عالی کشور ارسال می شود. در دیوان، پرونده به یکی از شعب ارجاع داده شده و تحت بررسی قرار می گیرد.

رسیدگی شکلی در دیوان عالی کشور

همان طور که پیشتر اشاره شد، رسیدگی دیوان عالی کشور به فرجام خواهی، عمدتاً شکلی است. این یعنی دیوان به ماهیت دعوا و اینکه حق با کدام طرف است، وارد نمی شود. بلکه صرفاً بررسی می کند که:

  • آیا دادگاهی که رای را صادر کرده، صلاحیت قانونی داشته است؟
  • آیا قواعد آمره دادرسی رعایت شده اند؟
  • آیا رای صادره با قوانین موجود یا موازین شرعی مخالفت دارد؟
  • آیا رای از نظر شکلی دچار نقص است (مانند عدم استدلال یا عدم امضاء)؟

در واقع، دیوان عالی کشور نقش یک ناظر عالی را ایفا می کند تا اطمینان حاصل شود که فرآیند قضایی به درستی و بر اساس اصول قانونی طی شده است.

نتایج احتمالی رسیدگی دیوان عالی کشور

پس از بررسی دقیق پرونده، دیوان عالی کشور یکی از تصمیمات زیر را اتخاذ می کند:

  1. ابرام رای:

    اگر دیوان عالی کشور تشخیص دهد که رای مورد فرجام خواهی، هیچ یک از جهات نقض را ندارد و کاملاً مطابق با موازین شرعی و قانونی است، رای دادگاه بدوی یا تجدیدنظر را ابرام می کند. در این صورت، رای قطعی تلقی شده و دیگر قابل اعتراض نیست و باید اجرا شود.

  2. نقض رای و ارجاع:

    اگر دیوان عالی کشور تشخیص دهد که رای صادره دارای یکی از جهات نقض است، آن را نقض می کند. در این حالت، پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض دادگاه صادرکننده رای اولیه (مثلاً یک شعبه دیگر از دادگاه تجدیدنظر همان استان) یا حتی در موارد خاص به همان شعبه بازگردانده می شود تا با توجه به ایرادات اعلام شده از سوی دیوان عالی کشور، مجدداً رسیدگی و رای جدیدی صادر شود. این ارجاع، فرصت دیگری برای فرجام خواه برای دفاع از حقوق خود فراهم می کند.

  3. نقض رای و صدور حکم:

    در موارد بسیار استثنایی و محدود، اگر دیوان عالی کشور تشخیص دهد که موضوع پرونده نیازی به رسیدگی مجدد ماهوی ندارد و اطلاعات کافی برای صدور رای نهایی وجود دارد، می تواند خود اقدام به صدور رای کند. این اتفاق معمولاً در مواردی رخ می دهد که ایراد کاملاً قانونی و روشن باشد و نیاز به تحقیقات یا بررسی های جدیدی در دادگاه پایین تر نباشد.

این فرآیند، نشان دهنده دقت و وسواسی است که در آخرین مرحله رسیدگی قضایی برای حفظ اعتبار و صحت آراء وجود دارد.

نمونه کامل و کاربردی دادخواست و لایحه فرجام خواهی حقوقی (با سناریوی عملی)

در این بخش، یک سناریوی فرضی اما نزدیک به واقعیت را برای درک بهتر نحوه تنظیم دادخواست و لایحه فرجام خواهی ارائه می دهیم. فرض کنید در یک دعوای ابطال سند رسمی مالکیت که به دلیل ادعای صوری بودن معامله در دادگاه مطرح شده است، دادگاه تجدیدنظر، دعوای خواهان را به دلیل عدم اثبات قصد صوری بودن معامله، رد کرده است. اکنون خواهان پرونده قصد فرجام خواهی دارد، با این استدلال که دادگاه تجدیدنظر به ادله مهمی (مانند رابطه خویشاوندی نزدیک و عدم پرداخت ثمن معامله) که نشان دهنده صوری بودن بوده، توجه کافی نکرده و قوانین مربوط به تفسیر قرارداد و قصد طرفین را به درستی اعمال ننموده است.

نمونه دادخواست فرجام خواهی


بسمه تعالی
ریاست محترم دیوان عالی کشور

دادخواست فرجام خواهی

مشخصات فرجام خواه:
نام و نام خانوادگی: [آقای/خانم] احمد محمودی
نام پدر: علی
کد ملی: [شماره کد ملی فرضی]
شغل: کارمند بازنشسته
اقامتگاه: تهران، خیابان [نام خیابان]، کوچه [نام کوچه]، پلاک [شماره پلاک]، واحد [شماره واحد]

مشخصات فرجام خوانده:
نام و نام خانوادگی: [آقای/خانم] سعید کریمی
نام پدر: رضا
کد ملی: [شماره کد ملی فرضی]
شغل: آزاد
اقامتگاه: تهران، خیابان [نام خیابان]، کوچه [نام کوچه]، پلاک [شماره پلاک]، واحد [شماره واحد]

موضوع خواسته:
فرجام خواهی از دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] مورخ [تاریخ فرضی] صادره از شعبه [شماره شعبه فرضی] دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران در پرونده کلاسه [شماره کلاسه فرضی].

دلایل و منضمات:
1. کپی مصدق دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] مورخ [تاریخ فرضی] صادره از شعبه [شماره شعبه فرضی] دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران.
2. لایحه فرجام خواهی به شرح پیوست.
3. کپی مصدق وکالت نامه (در صورت وجود).
4. کپی مصدق سند مالکیت مورد دعوا.
5. سایر اسناد و مدارک مثبته ادعا (در صورت وجود).

شرح خواسته:
ریاست محترم دیوان عالی کشور،
با سلام و احترام،
اینجانب احمد محمودی، فرجام خواه پرونده فوق الذکر، به استناد ابلاغ دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] مورخ [تاریخ فرضی] صادره از شعبه [شماره شعبه فرضی] دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران در تاریخ [تاریخ ابلاغ فرضی]، در مهلت قانونی مقرر، فرجام خواهی خود را نسبت به دادنامه مذکور به شرح آتی تقدیم می نمایم.

دادنامه مورد فرجام خواهی که در راستای تأیید رای بدوی صادره از شعبه [شماره شعبه فرضی] دادگاه عمومی حقوقی تهران در خصوص دعوای ابطال سند رسمی انتقال ملک واقع در [آدرس ملک فرضی] صادر گردیده، متأسفانه بدون توجه کافی به دلایل و مستندات ارائه شده و عدم رعایت صحیح اصول و موازین قانونی در تفسیر قصد طرفین در قرارداد، منجر به رد دعوای اینجانب شده است.

بر این اساس، دلایل و جهات فرجام خواهی اینجانب به تفصیل در لایحه پیوست بیان گردیده است، اما به طور خلاصه، این دادنامه به دلیل مخالفت با موازین قانونی (ماده ۳۷۰ بند ب قانون آیین دادرسی مدنی) و عدم رعایت قواعد آمره دادرسی و رسیدگی که مؤثر در رای بوده است (ماده ۳۷۰ بند پ قانون آیین دادرسی مدنی) شایسته نقض است. دادگاه محترم تجدیدنظر به نحو بارزی به ادله اثباتی متعدد (از جمله رابطه نزدیک خویشاوندی فرجام خوانده با متوفی، فقدان گردش مالی جهت پرداخت ثمن، و سایر قرائن دال بر صوری بودن معامله) توجه نکرده و بر اساس تفسیری نادرست از قصد طرفین، حکم به عدم ابطال سند صادر نموده است.

لذا، با تقدیم این دادخواست، از محضر عالی درخواست رسیدگی و نقض دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] مورخ [تاریخ فرضی] و ارجاع پرونده به شعبه هم عرض دادگاه تجدیدنظر جهت رسیدگی مجدد و صدور حکم مقتضی را دارم.

با تشکر و احترام
[امضاء فرجام خواه یا وکیل او]
[تاریخ]

نمونه لایحه فرجام خواهی تفصیلی و تحلیلی


بسمه تعالی
ریاست محترم دیوان عالی کشور

لایحه فرجام خواهی نسبت به دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] صادره از شعبه [شماره شعبه فرضی] دادگاه تجدیدنظر استان تهران

مقدمه:
احتراماً به استحضار عالی می رساند، اینجانب احمد محمودی، فرجام خواه پرونده کلاسه [شماره کلاسه فرضی]، در خصوص دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] مورخ [تاریخ فرضی] صادره از شعبه محترم [شماره شعبه فرضی] دادگاه تجدیدنظر استان تهران که در تاریخ [تاریخ ابلاغ فرضی] به اینجانب ابلاغ گردیده و در تأیید رای بدوی مبنی بر رد دعوای ابطال سند رسمی مالکیت ملک پلاک ثبتی [شماره پلاک ثبتی فرضی] صادر شده است، در مهلت قانونی اقدام به فرجام خواهی می نمایم. دادنامه معترض عنه به دلایل حقوقی و قانونی زیر، شایسته نقض در دیوان عالی کشور است. امید است با عنایت به جهات مطرح شده، عدالت در حق اینجانب اجرا گردد.

الف – شرح ماوقع: از نادیده گرفته شدن شواهد تا آخرین امید
پدر اینجانب، مرحوم [نام پدر فرضی]، در سال [سال فرضی]، در اواخر عمر خود و در شرایطی که قوای ذهنی ایشان رو به تحلیل بود و در بستر بیماری قرار داشت، اقدام به تنظیم یک سند رسمی انتقال مالکیت ملک مسکونی خود به فرزند برادرش (فرجام خوانده، آقای سعید کریمی) نمود. این انتقال در ظاهر به صورت بیع قطعی و با پرداخت ثمن انجام شده، اما از ابتدا برای اینجانب و سایر وراث، آشکار بود که این معامله صرفاً جنبه صوری داشته و هیچ قصد واقعی برای خرید و فروش از سوی طرفین وجود نداشته است.
اینجانب با مشاهده این وضعیت و احساس تضییع حقوق وراث، در دادگاه عمومی حقوقی تهران دعوایی مبنی بر ابطال سند رسمی مالکیت به دلیل صوری بودن معامله مطرح نمودم. در طول رسیدگی در دادگاه بدوی، ادله و قرائن متعددی از جمله رابطه خویشاوندی بسیار نزدیک و صمیمی فرجام خوانده با متوفی، عدم ارائه هیچ گونه مستندی مبنی بر پرداخت ثمن معامله (عدم گردش مالی در حساب های بانکی طرفین در زمان انتقال)، و همچنین شهادت شهود مبنی بر اظهارات متوفی در خصوص عدم قصد واقعی برای فروش، به دادگاه تقدیم گردید. متأسفانه دادگاه محترم بدوی، با تمرکز صرف بر جنبه ظاهری سند رسمی و بدون تعمق کافی در ماهیت قصد طرفین، حکم به رد دعوای اینجانب صادر نمود.

با امید به رسیدگی مجدد و توجه بیشتر به ابعاد پنهان این معامله، اقدام به تجدیدنظرخواهی از رای بدوی نمودم. در دادگاه تجدیدنظر نیز، علیرغم تکرار و تبیین مجدد تمامی ادله و تأکید بر عدم وجود قصد انشا در معامله مورد نظر، متأسفانه دادگاه محترم تجدیدنظر نیز با تأیید رای بدوی، دعوای اینجانب را رد نمود. استدلال دادگاه تجدیدنظر این بود که سند رسمی از اعتبار بالایی برخوردار است و خواهان نتوانسته قصد صوری بودن را به صورت قطعی اثبات کند. این در حالی است که بسیاری از معاملات صوری دقیقاً به همین دلیل (عدم ارائه مدرک قطعی به دلیل پنهان کاری) شکل می گیرند و دادگاه ها باید با در نظر گرفتن تمامی قرائن و امارات، به کشف حقیقت نائل آیند. اکنون، با احساس تضییع حق و به عنوان آخرین امید برای احقاق عدالت، این پرونده را به محضر دیوان عالی کشور تقدیم می دارم تا با بینش و نگاه عالی خود، رای صادره را مورد بازنگری قرار دهند.

ب – دفاعیات و جهات فرجام خواهی (مستند و تحلیلی):

با عنایت به شرح ماوقع و مستندات پرونده، دادنامه مورد اعتراض به دلایل ذیل، شایسته نقض از سوی دیوان عالی کشور است:

۱. مخالفت رای با موازین قانونی و قواعد مربوط به تفسیر قصد طرفین در عقود (ماده ۳۷۰ بند ب قانون آیین دادرسی مدنی):
دادگاه محترم تجدیدنظر، در صدور رای خود، به نحو بارزی از اصول و قواعد حاکم بر تفسیر قصد و نیت طرفین در عقود و معاملات غفلت ورزیده است. بر اساس ماده ۱۹۱ قانون مدنی، عقد محقق می شود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد نماید. این ماده صراحتاً بر اهمیت قصد انشا به عنوان رکن اصلی هر عقد تأکید دارد. اگر قصد واقعی برای انجام معامله (بیع) وجود نداشته باشد، آن عقد باطل است.
دادگاه تجدیدنظر تنها به ظاهر سند رسمی توجه کرده و نادیده گرفته است که:
  *   رابطه خویشاوندی نزدیک: فرجام خوانده (سعید کریمی) برادرزاده متوفی (پدر فرجام خواه) بوده و روابط عاطفی و مالی پیچیده ای بین آن ها برقرار بوده است که می توانسته زمینه را برای تنظیم سند به صورت صوری فراهم آورد. این قرینه، در کنار سایر قرائن، باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار می گرفت.
  *   عدم پرداخت ثمن معامله: هیچ گونه مدرک بانکی، فیش واریزی، یا حتی شهادتی مبنی بر پرداخت ثمن معامله (حتی به صورت نقدی) به پدر اینجانب ارائه نشده است. ادعای پرداخت ثمن در متن سند، به تنهایی، در شرایطی که قرائن قوی بر عدم پرداخت وجود دارد، نمی تواند دلیلی بر صحت واقعی معامله باشد. دادگاه می بایست دستور استعلام از بانک ها و بررسی گردش مالی فرجام خوانده در زمان معامله را صادر می نمود، اما متأسفانه این اقدام حیاتی صورت نگرفته است.
  *   نظریه مشورتی: مراجع حقوقی و نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه نیز بارها تأکید کرده اند که در موارد ادعای صوری بودن، دادگاه باید به مجموع قرائن و امارات از جمله رابطه طرفین، عدم پرداخت ثمن و سایر شرایط حاکم بر معامله توجه کند و تنها به ظاهر سند اکتفا نکند. بی توجهی دادگاه تجدیدنظر به این مجموعه ادله، مصداق بارز عدم رعایت موازین قانونی در تفسیر قصد طرفین و کشف حقیقت است.

۲. عدم رعایت قواعد آمره دادرسی و رسیدگی که مؤثر در رای بوده است (ماده ۳۷۰ بند پ قانون آیین دادرسی مدنی):
دادگاه محترم تجدیدنظر، در رسیدگی خود، به نحو مؤثری به بخشی از ادله اثباتی و استدلالات اینجانب که در مراحل بدوی نیز مطرح شده بود، بی اعتنایی کرده است. این بی توجهی، در واقع نقض حق دفاع و تضییع فرصت اینجانب برای اثبات صوری بودن معامله بوده است:
  *   عدم توجه به شهادت شهود: اینجانب در دادگاه بدوی شهود متعددی را معرفی کردم که گواهی دادند متوفی در اواخر عمر و با توجه به وضعیت جسمی و روحی نامناسب، قادر به اتخاذ تصمیمات مهم مالی نبوده و خود نیز در برخی موارد به صوری بودن انتقال اشاره کرده بود. هرچند دادگاه بدوی به این شهادت ها توجه کافی نکرد، انتظار می رفت دادگاه تجدیدنظر با وسواس بیشتری این ادله را بررسی کند. بی توجهی به این شهادت ها و عدم ارزیابی صحیح آن ها، نوعی عدم رعایت موازین دادرسی در مرحله اثبات دعواست.
  *   تفسیر نادرست از قصد مشترک: در معاملات صوری، قصد مشترک طرفین بر عدم انشا یا به عبارت دیگر، عدم قصد ایجاد آثار حقوقی معامله است. دادگاه تجدیدنظر، بدون ورود عمیق به تحلیل این قصد مشترک از طریق قرائن و امارات، صرفاً به ظاهر کلمات و عدم ارائه مدرک قطعی کتبی از صوری بودن اکتفا کرده است. این رویکرد، در عمل راه را بر اثبات معاملات صوری می بندد، چرا که هیچ کس برای یک معامله صوری، سند مکتوب دال بر صوری بودن تنظیم نمی کند. این نوع رسیدگی، مغایر با اصول دادرسی عادلانه و کشف حقیقت است و منجر به تضییع حق می شود.

ج – نتیجه گیری و درخواست:
با توجه به مراتب معروضه و ادله و استدلالات ارائه شده که به تفصیل در بند ب این لایحه تبیین گردید، دادنامه شماره [شماره دادنامه فرضی] مورخ [تاریخ فرضی] صادره از شعبه محترم [شماره شعبه فرضی] دادگاه تجدیدنظر استان تهران، به دلیل مخالفت با موازین قانونی و عدم رعایت قواعد آمره دادرسی که مؤثر در رای بوده است، فاقد وجاهت قانونی و شرعی بوده و نقض آن در دیوان عالی کشور مورد استدعاست.
لذا، اینجانب از محضر عالی درخواست نقض دادنامه مذکور و ارجاع پرونده به شعبه هم عرض دادگاه تجدیدنظر استان تهران جهت رسیدگی مجدد و صدور حکم مقتضی با رعایت موازین قانونی و شرعی را دارم.

با تشکر و تجدید احترام
[امضاء فرجام خواه یا وکیل او]
[تاریخ]

نکات مهم و خطاهای رایج در فرجام خواهی حقوقی

فرجام خواهی، ظرافت ها و پیچیدگی های خاص خود را دارد و کوچک ترین اشتباه می تواند به از دست رفتن حق منجر شود. آشنایی با خطاهای رایج، می تواند به جلوگیری از تکرار آن ها کمک کند.

  1. عدم رعایت مهلت قانونی: رایج ترین و جبران ناپذیرترین خطا، تقدیم دادخواست فرجام خواهی پس از پایان مهلت ۲۰ روزه (برای مقیمین ایران) یا ۲ ماهه (برای مقیمین خارج از کشور) است.
  2. عدم ذکر صحیح جهات فرجام خواهی: بسیاری از فرجام خواهان، به جای استناد به جهات سه گانه ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی، مجدداً به ماهیت دعوا و صحت ادعاهای خود می پردازند که این امر منجر به رد دادخواست می شود.
  3. ورود به ماهیت دعوا به جای رسیدگی شکلی: دیوان عالی کشور به ماهیت دعوا رسیدگی نمی کند. استدلال هایی که بر اساس بررسی مجدد دلایل و مدارک ماهوی هستند، در فرجام خواهی کاربرد ندارند.
  4. نقص در مدارک و پیوست ها: عدم ارائه کپی مصدق رای مورد فرجام، لایحه فرجام خواهی یا وکالت نامه (در صورت لزوم)، منجر به صدور اخطار رفع نقص و در نهایت رد دادخواست خواهد شد.
  5. عدم تصدیق کپی مدارک: حتی اگر مدارک اصلی به دادخواست پیوست شوند، کپی مصدق آن ها نیز باید توسط مراجع مربوطه تصدیق شود.
  6. بی توجهی به آرای غیرقابل فرجام: برخی از آراء اساساً قابلیت فرجام خواهی ندارند (مانند دعاوی با خواسته کمتر از سقف قانونی یا دعاوی تصرف). طرح فرجام خواهی از این آراء اتلاف وقت و هزینه است.

نقش وکیل در فرجام خواهی حقوقی

با توجه به پیچیدگی های شکلی و ماهوی فرجام خواهی، حضور یک وکیل متخصص و باتجربه، می تواند تفاوت چشمگیری در نتیجه پرونده ایجاد کند. وکیل دادگستری با تسلط بر قوانین و رویه های دیوان عالی کشور، قادر است:

  • تشخیص قابلیت فرجام خواهی: وکیل می تواند به درستی تشخیص دهد که آیا رای مورد نظر اصولاً قابل فرجام خواهی است یا خیر.
  • تعیین جهات فرجام خواهی: وکیل با تحلیل دقیق پرونده، بهترین و قوی ترین جهات فرجام خواهی را شناسایی و با استناد به مواد قانونی مربوطه، آن را در دادخواست و لایحه فرجام خواهی بیان می کند.
  • تنظیم دقیق دادخواست و لایحه: نگارش یک لایحه فرجام خواهی مستدل و حقوقی، نیازمند دانش و تجربه فراوان است. وکیل می تواند با زبانی حقوقی و فنی، استدلالات قوی و متقاعدکننده ای را به دیوان عالی کشور ارائه دهد.
  • رعایت مهلت های قانونی: وکیل با اشراف به مهلت های قانونی، از از دست رفتن حق فرجام خواهی جلوگیری می کند.
  • مدیریت فرآیند قضایی: وکیل می تواند در تمامی مراحل فرجام خواهی، از تقدیم دادخواست تا پیگیری در دیوان عالی کشور، به جای موکل عمل کند و بار نگرانی ها و دغدغه های حقوقی را از دوش او بردارد.

بنابراین، سپردن پرونده فرجام خواهی به یک وکیل دادگستری، نه تنها یک اقدام منطقی است، بلکه غالباً برای کسب نتیجه مطلوب، ضروری به نظر می رسد.

هزینه های فرجام خواهی

فرجام خواهی نیز مانند سایر مراحل دادرسی، شامل هزینه هایی است که فرجام خواه باید متحمل شود. آگاهی از این هزینه ها، به برنامه ریزی مالی کمک می کند.

  1. هزینه دادرسی:

    هزینه دادرسی فرجام خواهی، بر اساس تعرفه های مصوب قوه قضائیه محاسبه می شود و متناسب با نوع دعوا (مالی یا غیرمالی) و میزان خواسته (در دعاوی مالی) متغیر است. این هزینه باید از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی پرداخت شود.

  2. هزینه حق الوکاله (در صورت وجود وکیل):

    اگر فرجام خواه از خدمات وکیل استفاده کند، باید حق الوکاله وکیل را نیز پرداخت نماید. میزان حق الوکاله معمولاً بر اساس تعرفه های مصوب کانون وکلای دادگستری و توافق بین وکیل و موکل تعیین می شود.

  3. سایر هزینه های جانبی:

    این هزینه ها ممکن است شامل هزینه کپی و تصدیق مدارک، هزینه پست (در صورت نیاز به ارسال فیزیکی مدارک) و سایر موارد جزئی باشد.

توصیه می شود قبل از اقدام به فرجام خواهی، از طریق وکیل یا دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، از میزان دقیق هزینه های جاری مطلع شوید.

فرجام خواهی، نه تنها یک مرحله قانونی، بلکه آخرین پناهگاه برای بازبینی یک رای و تحقق عدالت است. در این مسیر، آگاهی از قوانین، رعایت تشریفات و دقت در نگارش، از اهمیت حیاتی برخوردار است. همان طور که در این مقاله بررسی شد، فرجام خواهی فرآیندی پیچیده است که نیاز به تخصص حقوقی دارد. از تشخیص قابلیت فرجام تا نگارش دقیق دادخواست و لایحه با استناد به جهات قانونی، هر گام باید با وسواس و دانش کافی برداشته شود.

این آخرین ایستگاه، فرصتی است برای آنان که می خواهند از تضییع حقوق خود جلوگیری کرده و اطمینان یابند که رای صادره، کاملاً منطبق با موازین شرعی و قانونی است. در چنین برهه ای، همراهی با وکلای متخصص و باتجربه، می تواند مسیر را روشن تر و مطمئن تر سازد و امید به احقاق حق را زنده نگه دارد.

برای پیمودن این مسیر دشوار و اطمینان از رعایت تمامی جوانب حقوقی و شکلی، دریافت مشاوره حقوقی تخصصی از وکلای باتجربه امری ضروری است. این وکلا با اشراف کامل به قوانین و رویه های دیوان عالی کشور، می توانند بهترین راهکارها را برای پرونده شما ارائه دهند و در تمامی مراحل فرجام خواهی، پشتیبان شما باشند.

شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر یا دریافت مشاوره حقوقی تخصصی در خصوص پرونده فرجام خواهی خود، با کارشناسان و وکلای مجموعه در ارتباط باشید.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نمونه فرجام خواهی حقوقی | راهنمای جامع و متن لایحه آماده (رایگان)" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نمونه فرجام خواهی حقوقی | راهنمای جامع و متن لایحه آماده (رایگان)"، کلیک کنید.